دو تاکتیک برای حفظ زیرساخت‌های اقتصادی در جنگ ایران و اسرائیل

 


دو تاکتیک برای حفظ زیرساخت‌های اقتصادی در جنگ ایران و اسرائیل


                                                                                                                     امین سحربین

 

دانلود نسخه PDF


زیرساخت‌های اقتصادی؛ شاهرگ‌های حیاتی جامعه

 در کشمکش‌های نظامی، حفظ زیرساخت‌های اقتصادی نه یک انتخاب، بلکه وظیفه‌ای ملی است. نابودی نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، چاه‌های نفت و گاز، پتروشیمی‌ها، مخازن سوخت، شبکه‌های انتقال انرژی، شبکه حمل‌ونقل، سدها، شبکه آب و فاضلاب و غیره، ضربتی جبران‌ناپذیر به پیکره اقتصاد وارد می‌کند.

این سازه‌ها شاهرگ‌های حیاتی جامعه‌اند. تخریب آن‌ها خاموشی برق، فقدان سوخت (گاز، بنزین، گازوئیل)، توقف تولید و فروپاشی زنجیره تأمین را رقم می‌زند. پیامد آن گرسنگی گسترده، بیکاری فزاینده و سقوط کشور به ورطه‌ای است که دهه‌ها برای خروج از آن زمان نیاز است.

مردم ایران، صرف‌نظر از موافقت یا مخالفت با حاکمان کنونی، باید با هوشیاری جمعی از این دارایی‌های استراتژیک محافظت کنند. هر اقدام پیشگیرانه‌ای گامی به‌سوی نجات نسل‌های آینده از فقر و عقب‌ماندگی تحمیلی است. بقای این زیرساخت‌ها، بقای ایران فرداست.

نابودی زیرساخت‌های و اجتماعی افغانستان، عراق، لیبی و سوریه که همگی توسط ناتو انجام گرفت، بسیار عبرت‌انگیز است. اگر روشنفکران و دلسوزان این کشورها، به‌جای تمرکز بر سقوط دیکتاتورهای حاکم، تمامی توان خویش را برای آگاه‌سازی توده‌های مردم هماهنگ می‌کردند، فروپاشی ساختار اقتصادی و اجتماعی در این ممالک رخ نمی‌داد.

بسیاری از کنشگران سیاسی، به‌ویژه روشنفکران اپوزیسیون، ناتوان از تفکیک میان دو مفهوم «حکومت» و «زیرساخت‌های اقتصادی» هستند. این گروه ناتوان از درک، یا مخالفِ این اصل‌اند که «منافع اکثریت مردم» باید قطب‌نمای هر موضع‌گیری سیاسی باشد.

 فروپاشی ساختار سیاسی (حاکمیت) به قیمت فروپاشی ساختار اقتصادی و اجتماعی، نه رهایی، بلکه سقوط از چاله به چاه است.

بیشتر طیف‌های اپوزیسیون در این جنگ خانمان‌سوز، توجه و توان خود را بر سقوط حکومت مرکزی متمرکز کرده‌اند. هرکدام به طریقی می‌خواهند «از این نمد، کلاهی برای خود بدوزند».

 بسیاری از این افراد، درحالی‌که یک روز زندگی بدون برق، گاز، بنزین و لوله‌کشی آب را به خود روا نمی‌بینند، این جهنم را برای سایر مردم عادی تلقی می‌کنند. سطح شعور و عواطف انسانی این گروه نازل‌تر از آن است که نگران زندگی ۹۰ میلیون انسان ساکن این مملکت باشند.

هر گروه اپوزیسیونی با هر گرایش فکری، اگر مدافع منافع اکثریت مردم باشد، باید مسئله «زیرساخت‌های اقتصادی» را از «حاکمیت» جدا کرده و حفظ آن‌ها را در اولویت قرار دهد.

با توجه به اهمیت حیاتی "زیرساختهای اقتصادی" اتحاد مورد نظر مولف این سطور بسیار فراگیر است. این اتحاد می تواند از هواداران حاکمیت کنونی تا مخالفان و جریانات سرنگونی طلب را شامل شود.

لازم است با روشنی و صراحت به آمریکا، ناتو، اسرائیل و غیره اعلام شود که زیرساخت‌های اقتصادی خط قرمز عمومِ مردم ایران هستند.

دو تاکتیک کلیدی برای حفظ زیرساخت‌ها

 الف. ایجاد سپرهای انسانی در داخل کشور- تجمع در مراکز زیرساخت‌های اقتصادی سراسر کشور، از جمله پالایشگاه‌ها، پتروشیمی‌ها، نیروگاه‌های تولید برق، کارخانه‌ها و ...

 تمامی ایرانیان داخل کشور، با هر گرایش فکری و سیاسی، اعم از موافق یا مخالف رژیم جمهوری اسلامی، باید به هر طریق ممکن در این روش مبارزه شرکت کنند.

 

دو نمونه تاریخی از این نوع مبارزه:

۱.دیوارهای انسانی یوگسلاوی (۱۹۹۹): طی بمباران ناتو علیه یوگسلاوی، غیرنظامیان صرب با تشکیل «دیوارهای انسانی» روی زیرساخت‌های حیاتی، مانند پل وارادین رود دانوب، به مقاومت مدنی دست زدند. هزاران نفر به‌صورت شیفتی تجمع می‌کردند تا با حضور خود، ناتو را به دلیل ترس از تلفات غیرنظامی از بمباران بازدارند. این اقدام، که به نمادی رسانه‌ای از مقاومت تبدیل شد، در اطراف کارخانه‌ها و نیروگاه‌ها نیز تکرار گردید. ناتو آن را تحت عنوان سوء استفاده از «سپر انسانی»  محکوم کرد، اما این دیوارها هدف‌گیری را برای کوتاه‌مدت مختل کردند. این رویداد به‌عنوان نمونه‌ای برجسته از مقاومت غیرمسلحانه در برابر قدرت ناتو در اروپا ثبت شد.

۲. سپرهای انسانی در کردستان سوریه (۲۰۲۳): در اکتبر تا نوامبر ۲۰۲۳، کردهای سوریه برای محافظت از سد حیاتی "تشرین" در برابر تهدیدات ترکیه، «سپر انسانی» روی تاج سد تشکیل دادند. هزاران غیرنظامی به‌صورت شیفتی تجمع کردند تا با حضور خود، ترکیه را از بمباران و نابودی این سد بازدارند. ترکیه این اقدام را تحت عنوان «استفاده تروریست‌ها از غیرنظامیان» محکوم کرد. هرچند این تاکتیک به تلفاتی منجر شد، اما سد را حفظ کرد.

ب. مبارزات برون‌مرزی- مبارزات برون‌مرزی در اشکال تجمع، راهپیمایی، تحصن و غیره، به‌صورت شیفتی در شهرها و پایتخت‌های کشورهای غربی و نیز مراکزی مانند محوطه دادگاه لاهه، سازمان ملل و غیره، ضرورتی دیگر است.

شورای هماهنگی صیانت از زیرساختها

تشکیل "شورای هماهنگی صیانت از زیرساختهای ایران" با شرکت نخبگان و فعالین سیاسی، اجتماعیِ داخل و خارجِ کشور می‌تواند بسیار کارآمد و راهگشا باشد.

این شورا موظف است گستره و روش‌های مبارزات مدنی را برای حفظ زیرساخت‌های اقتصادی ایران مشخص کند. لازم است در این راستا یک پلتفرم مشترک تدوین کند.

مردم باید به‌جای دنباله‌روی سنتی از احزاب و اشخاص، بر محور این پلتفرم متحد شوند. این پلتفرم می‌تواند در نقش قطب‌نما و رهبر، توان و انرژی مردم را در جهتِ حفظ ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تجمیع و هماهنگ کند.

عموم مردم، به‌ویژه روشنفکران و اپوزیسیون داخل و خارج با گرایش‌های مختلف، باید تحت این پلتفرم متحد و متشکل شده در به صورت شیفتی در میدانهای مبارزه؛ که شورا تعیین خواهد کرد؛ حاضر باشند و آماده پرداخت هزینه های مختلف باشند.  

در این برهه حساس و سرنوشت‌ساز تاریخی، روشنفکران باید شجاع باشند و از تهدید، تحقیر و تخریب لشکریان لمپنیسم سیاسی نهراسند. رسالت روشنفکری ایجاب می‌کند که برای دفاع از حقوق مردم و نسل‌های آینده، هر هزینه‌ای پرداخت شود، حتی اگر این هزینه اتهامِ دفاع از نظام جمهوری اسلامی باشد.

فروپاشی ساختار اجتماعی ایران

 افزون بر خطر فروپاشی ساختار اقتصادی، خطری دیگر به‌نام "فروپاشی ساختار اجتماعی" در کمین است. در اینجا به خطرناک‌ترین مورد آن، یعنی پان‌ترکیسم، می‌پردازیم.

گرگ خاکستری پان‌ترکیسم، وابسته به باکو و آنکارا، در کمین نشسته است. رجزخوانی اردوغان در محکومیت حمله اسرائیل به ایران یک نیرنگ است. پان‌ترکیسم منتظر فرصت طلایی است تا در زمانه ضعف یا سقوط حکومت مرکزی، برای الحاق استان‌های آذربایجان، اردبیل، زنجان، همدان، و حتی مناطق کردنشین استان‌های آذربایجان غربی و کردستان به باکو و آنکارا خیز بردارد.

کُردها اولین قربانیان پانتورکیسم

با توجه به سکونت مختلط کُردها و تُرک‌ها در شهرها و روستاهای دو ملیتی، کُردها اولین قربانیان پان‌ترکیسم خواهند بود. تکرار سرنوشت ارمنی‌های شمال شرق ترکیه کنونی (۱۹۱۵)، یونانیان قبرس (۱۹۷۴)، کردهای عفرین (۲۰۱۸) و ارمنی‌های قره‌باغ (۲۰۲3) برای کردهای ایران بسیار محتمل است. پان‌ترک‌ها حتی یک روستای آذربایجان غربی را با کردها تقسیم نخواهند کرد. استان کردستان نیز در معرض این خطر قرار دارد.

جریان‌های راست سنتی کُردایتی فئودالی و بنیادگرایان سُنّی کردستان ایران، به دلیل ماهیت ارتجاعی خود، نه تنها مانعی در برابر پانتورکیسم نیستند، بلکه به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم می‌توانند در خدمت اجرای توطئه‌های پان‌ترکیسم قرار گیرند؛ همچنان‌که همتایان آن‌ها (بارزانی، انجمن میهنی کردستان سوریه(ENKS) احزاب سُنّی کردستان عراق و جهادی‌ها) در عراق، ترکیه و سوریه مجری سیاست‌های ترکیه بوده‌ و هستند.

جریان‌های راست سنتی کردستان ایران (اعم از ملی‌گرای نوفئودال و اسلام‌گرای وابسته)، جز ویرانی، جنگ‌های بی‌پایان داخلی و خارجی، فساد مالی، واپس‌گرایی و افغانیزه کردن، چیزی برای کُردها به ارمغان نمی‌آورند.

از نظر یک کُردِ آگاه، با ایرانیان می‌توان زیست کرد، تا زمانی که زنانش برای ژینا موهایشان را قیچی می‌کنند، شاعرانش سرود «زن، زندگی، آزادی» می‌سرایند و هنرمندانش در وصف دختران کوبانی غزل‌خوانی می‌کنند. اما با آنکارا و عمالش ‌نتوان زیست کرد، تا زمانی که ملاهایشان در کردستیزی از فاحشه‌هایشان سبقت می‌گیرند و برای اشغال عفرین سوره فتح می‌خوانند؛ صدالبته با ارتجاع کردایتی نوفئودال از نوع کردستان عراق، هرگز.

این مقاله را به صورت اُپن سورس(منبع باز) ارائه می کنم. همه خوانندگان می توانند آن را ویرایش، پیرایش و یا بسط و گسترش داده و به نام خود منتشر کنند. این امر می تواند منجر به زایش متونی زیباتر، مفیدتر و کارآمدتر در خدمت به منافع اکثریت جامعه شود.

 

 

 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

ڕۆژهەڵاتی کوردستان لە بەر دەم سێ مەترسی دا (پانتورک، ڕاستی سوننەتی کوردایەتی ، ئیسلامی سیاسی سوننەی بناژۆخواز)

آسیب‌شناسی کردستان ایران (پانتورک‌ها، ملی‌گرایانِ سُنَّتی کُرد، اسلام‌گرایانِ افراطی سُنّی)

دکتر قاسملو در فراسوی اسطوره