عقده پ.ک.ک در میان احزاب سنتی کرد
عقده پ.ک.ک در میان احزاب سنتی کرد
دسترسی به اطلاعات و دانشهای بشری حق بیقیدوشرط هر انسانی است، انتشار مطالب این وبلاگ گامی کوچک در این راه است، مطالب مورد پسند خویش در این وبلاگ را به هر طریق که میتوانید در رسانههای خود منتشر کنید
با نگاهی به کانالهای تلویزیونی، وبسایتهای رسمی و صفحات فیسبوکی جریانات ملیگرای سنتی کرد متوجه تضاد هیستریک* آنها با جنبش آپوئیستی میشویم**
این دشمنی از کجا نشأت گرفته است؟
جنبش ملی کرد بیش از یک سده از عمر خود را طی کرده است. بیشتر جریانات سیاسی کردی با کمی تفاوت ساختار مشابهی داشتهاند. رهبری فئودالی، عشیرهای*** و در این اواخر احزابی با جامه مدرن و هژمونی جهانبینی راست سنتی از ویژگیهای بارز آن است.
این جریانات همواره از ضعفهایی اساسی رنج بردهاند. ازجمله گرفتار ماندن در ساختارهای ملیگرایی ابتدایی، عدم توان بهروز شدن، نداشتن راهبرد و پروژه مناسب زمان، مشکل نازایی فکر و اندیشه نو در جهت روبرو شدن با وضعیت موجود و نداشتن تئوری و راهکارهای مؤثر مبارزه برای بنیان نهادن جامعهای انسانیتر.
آنها تا زمستان ۱۹۹۹ با رؤیاهای خود خوش بودند. ولی بعد از دستگیری عبدالله اوجالان و برپایی جنبشی عظیم تودهای در حمایت از او چرتشان پاره شد. در ادامه این جنبش رواج اندیشههای او بود که در میان روشنفکران و اقشار رادیکال جامعه وضعیت را برای آنها بسیار ناامیدکننده کرد. هراس آنها زمانی به اوج رسید که از مناطق نفوذ سنتی آنها جوانان بسیاری به پ.ک.ک پیوستند. این احزاب چنین مناطقی را جزو حیاطخلوت خود محسوب میکردند. برایشان قابل پذیرش نبود که جریانی که تا آنوقت تنها بهعنوان یک حزب چپ کردی ترکیه شناخته بودند به عضوگیری در حوزه وسیعی از کشورهای دیگر منجمله نواحی تحت نفوذ آنها بپردازد. بهاینترتیب عقده پ.کا.کا در احزاب سنتی کرد شکل گرفت****
آنها هدف ابتدایی خود مبنی بر رهایی ملی را فراموش کرده و به هدف ثانویه (نفوذ و اقتدار حزب خود) چسبیدند؛ و به مصداق این ضربالمثل استراتژی جدید خود را تعیین کردند:
«دیگی که برای من نجوشد، کله سگ در آن بجوشد.»
مبارزه آنها که قبلاً در مقابل حکومت و یا علیه همدیگر بود، تحتالشعاع مبارزه با پ.ک.ک قرار گرفت.
راهبرد مبارزه علیه پ.ک.ک را نه بر اساس روش ایجابی بلکه بر مبنای رویکرد سلبی تعیین کردند. در روش ایجابی رقابت در زمینههای مثبت بهپیش برده میشود؛ مانند خود انتقادی و شناخت راههای مؤثرتر مبارزه و یافتن پروژههای جدید و پرورش اعضا و ترویج آگاهی و رشد سیاسی و ... که باعث شکوفایی و رشد همهجانبه حزب میشود و درنهایت منجر به هژمونی بر حزب رقیب نیز میشود.
آنها خود را ناتوان از مبارزه در چنین میدانی یافتند. زیرا طرف مقابل (پ.ک.ک) نشان داده بود که جریانی بالنده است و از پتانسیل بالایی در بهروز شدن و نوآوری برخوردار بود. درنتیجه راه آسانتر را انتخاب کردند؛
«مبارزه سلبی برای کیشومات کردن رقیب تازه به دوران رسیده»
راهی آسان که نیاز چندانی به دانش سیاسی و تئوریک نداشت راهبرد سفسطه بود. این روش از هزاران سال قبل مورداستفاده بوده است و هر کس در هر سطحی از دانش میتواند از آن بهره گیرد.
استراتژی سفسطه شامل ۱۷ راهکار است که مهمترین آن «تخریب و سیاه نمایی» طرف مقابل است. در این رویکرد به جای نقد سخن و یا رفتار طرف مقابل، شخصیت او موردحمله و تخطئه قرار میگیرد و پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک تعیینکننده بازی نیستند؛ بلکه توانایی در عوامفریبی و القاء مصداقهای خلاف این صفات بهطرف مقابل است که نتیجه را تعیین میکنند. عقلانیت حاکم بر این دیدگاه چنین است:
تو زشت هستی؛ درنتیجه من زیبا هستم. تو سیاه هستی؛ درنتیجه من سفید هستم. تو عاری از اخلاق هستی، درنتیجه من اخلاق مدار هستم. تو تروریست هستی، درنتیجه من پیامبر صلح هستم. تو خشونتطلب هستی درنتیجه من اهل تساهل و تسامح هستم. تو دیکتاتور هستی درنتیجه من دموکرات هستم.
چنین منطقی اثبات حقانیت خود را در منفی نشان دادن طرف مییابد.
آنها در این استراتژی حتی به خود زحمت ندادند تا نقاط ضعف طرف را شناسایی کرده و همچون یک ابزار از آن استفاده کنند؛ یکراست به سراغ خوراک آماده دستگاههای تبلیغاتی و میت ترکیه رفتند و آنچه ترکیه سالها صرف تهیه آن کرده بود را به عاریت گرفتند و به کاربردند. ازجمله این تبلیغات این موارد بود:
(پ.ک.ک تروریست است. اعضای آن تعهد اخلاق جنسی ندارند تا حدی که در کوههای قندیل انبوهی از کاندوم و قرص ضدبارداری پیدا شده است. مواد مخدر را ترانزیت میکنند. دیکتاتوری حزبی حکمفرماست. استالنیست است هستند. وابسته به دولت ایران هستند. تمایلات شیعی دارند. کودکان را میدزدند و تبدیل به گریلا میکنند و....)
اگر سری به نشریات، سایتها و صفحات فیسبوکی آنها بزنید، بهوفور از این خوراک بیاتشده ترکیه را خواهید دید که دارند نشخوار میکنند.
اگر بخواهیم بر مبنای میزان شدت و عمق این بیماری احزاب کرد را رتبهبندی کنیم به ترتیب این لیست را خواهیم داشت:
۱-پارت دموکرات کردستان عراق (این حزب از سال ۱۹۶۴ به دنبال کودتای نظامی ملا مصطفی بارزانی بر اعضای دفتر سیاسی به انحصار یک خانواده فئودال عشیره درآمده است.)
۲-حزب دموکرات کردستان ایران (شاخه تحت رهبری مصطفی هجری)
۳- حزب دموکرات کردستان (شاخه تحت رهبری خالد عزیزی)
۴- سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (شاخه تحت عبدالله مهتدی)
۵- سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (شاخه تحت رهبری عمر ایلخانی زاده)
۶- یک دوجین حزب کردستان سوریه که تحت نام انجمن میهنی کردستان سوریه تحت هژمونی بارزانی متحد شده بودند.
احزاب چپ کمتر دچار این بیماری شدند. ازجمله حزب کمونیست ایران (رهبری ابراهیم علی زاده) و کومه لهٔ یه کسانی ژیان. دلیل آنهم این است که جریانات چپ ذاتاً پذیرای تغییرات رادیکال هستند و توانایی بیشتری برای پذیرش و یا کنار آمدن با ایدههای جدید رادارند.
همچنان که فرهنگ حاکم بر هر جامعهای احزاب خاص خودش را ایجاد میکند، در سوی دیگر نیز هر حزبی شخصیت خاص خودش را کشف یا تولید میکند. احزاب ملیگرا و راست سنتی فعالین و هوادارانی با این مشخصات جذب و یا تولید کردهاند:
الف- سطحینگر. ب- ناحیه گرا ج- عدم علاقه به پرورش فردی و رشد آگاهی علمی و سیاسی. د- گرایش به سفسطه بهجای منطق و استدلال علمی و عقلانی. ه- عاری از آرمانهای بلند انسانی همچون عدالت اجتماعی، سوسیالیسم و ... و- حقیر بودن در برابر قدرت و ثروت. ز- تعلق حزبی بهجای تعلق ملی و انسانی. ح- عدم تحمل دگراندیشی.
پانوشتها:
*- واژهٔ هیستری به طب یونان باستان باز میگردد و استعمال آن واژه بازتاب یک اعتقاد قدیمی است که هیستری منحصراً یک بیماری زنانه و معلول ناراحتیهای اندام زنانه است. در اصطلاح عامه، هیستری به معنای حالتی از برانگیختیهای هیجانی افراطی است. در کاربرد روانپزشکی منظور از هیستری، حالتی در فرد است که اضطراب را به نشانههای بیماری تبدیل کند که آن نشانهها بعداً کم و بیش از بقیه شخصیت فرد هیستریک منتقل میشوند. برای مثال سربازی که اضطراب او در جنگ غیرقابل تحمل میشود، ممکن است ناگهان بینایی خود را از دست دهد. آزمایشها نقصی از نظر ارگانیکی در چشمان او نمییابند؛ با این همه سرباز هیستریک اصرار دارد که نابینا است و تا زمانی که او را از خط مقدم جبهه دور نکردهاند، بینایی او بازگشت نمیکند
در هیستری میل افراطی به اجتناب از انجام دادن یا تجربه کردن برخی از اعمال یا موقعیتها و نیز میل شدیدی به مورد مراقبت قرار گرفتن وجود دارد. وجود همین تمایل به وابستگی است که شخصیت هیستریک را مخصوصاً در معرض تلقینپذیری قرار میدهد
این بیماری توسط یوزف برویر و زیگموند فروید بطور گسترده بررسی شده و کتاب مطالعاتی در باب هیستری نوشتهٔ این دو شخص میباشد.
**
۱- اولین جنبش ملی گرای کرد ۱۸۸۰ به رهبری شیخ عبیدالله نهری از شیوخ بزرگ و زمینداران بزرگ کردستان سوریه انجام گرفت.
۱- اولین جنبش ملی گرای کرد ۱۸۸۰ به رهبری شیخ عبیدالله نهری از شیوخ بزرگ و زمینداران بزرگ کردستان سوریه انجام گرفت.
۲- دومین حرکت شبه ملی کرد به رهبری اسماعیل آقا سمکو با نفوذترین و ثروتمندترین خانواده کرد منطقه ارومیه در زمان خودش بود انجام گرفت. (اواخر دوره قاجار تا ۱۳۰۹ هجری)
۳- قیام شیخ محمود حفید در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۷ در کردستان عراق که وی نیز از با نفوذترین روحانیان و زمینداران زمان خودش بود.
۴- حزب دموکرات کردستان ایران توسط رهبری قاضی محمد تأسیس شد که وی بزرگترین ملاک و سرشناسترین روحانی آن زمان بود. وی با حمایت روسها جمهوری خودمختار کردستان را تشکیل داد.
۵- چهارمین قیام کردها در سال ۱۹۶۳ به رهبری ملأ مصطفی بارزانی رئیس قدرتمند عشیره بارزان به وقوع پیوست. وی رهبری خوانین و زمینداران کرد را که علیه اصلاحات ارضی عبدالکریم قاسم قیام کرده بودند به عهده گرفت و قیام را با پوشش ملی گرایی به پیش برد.
۶- سرشناسترین رهبر حزب دموکرات کردستان بعد از قاضی محمد دکتر رحمان قاسملو بود که فرزند یکی از بزرگترین ملاکین کرد ارومیه بود و هنوز هم دره قاسملو به نام این خانواده شناخته میشود.
۷- عبدالله مهتدی رهبر سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران است که از خانواده ایلخانی زاده معروف بوکان هستند و پسر عموی ایشان به نام عمر ایلخانی زاده نیز ریاست شاخه انشعابی کومه له را بر عهده دارند.
***
نظرات
ارسال یک نظر